شبهه سوم: شیعه و اندیشه غیبت امام عصر[
نویسنده وهابی مدعی است که اندیشه غیبت وجود امام عصر[ در شیعیان، متأثر از آیین مجوسیان است؛ زیرا پیروان آیین مجوس ادعا میکنند که منتظر شخص زندهای، به نام «اباوشن» از فرزندان «بشتاسف بن بهراسف» هستند.
شبهه سوم: شیعه و اندیشه غیبت امام عصرعج
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
2. محمد بن طلحه شافعی: «أبوالقاسم محمد بن الحسن .. هو المهدی الحجة الخلف الصالح».[10]
3. شمسالدین، ابوالمظفر سبط بن جوزی حنفی:
4. نورالدین علی بن محمد بن صباغ مالکی:
أبشرکم بالمهدی یبعث على اختلاف من الناس وزلزال یملأ الارض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً.[14]
مسلم نیشابوری از جابر نقل کرده که گوید: از پیامبر ص شنیدم که چنین فرمودند:
آلوسی در تفسیرش میگوید: «امام در این روایت همان مهدی عج است و عیسی ع پشت سرش نماز میخواند».[19]
[1]. تثبیت دلائل النبوه، ج1، ص179.
[2]. دیوان حافظ، غزل، شماره184.
[3]. ر.ک: بررسی نظریه نجات و مبانی مهدویت، ج1؛ مجموعه مقالات بهویژه مقاله «فرجام تاریخ در اندیشه معاصر»، بهروز رشیدی.
[4]. ر.ک: تاریخ اندیشه سیاسی در غرب از طالس تا مارکس، علی بیگدلی، ج1.
[5]. تفسیر المیزان، ج2، ص223.
[6]. علامه طباطبایی میگوید: «در نتیجه تتبع غیر استقصایی، متجاوز از 3000 روایت از پیامبر اسلام9 و ائمه هدی: درباره امام زمان[ به دست میآید». شیعه، مجموعه مذاکرات با پروفسور هانری کربن، توضیحات از علی احمدی و سید هادی خسروشاهی، ص84.
[7]. ر.ک: الامام المهدی عند اهل السنه، مهدی فقیه امامی؛ المهدی الموعود والمنتظر عند علماء اهل السنة و الامامیة، شیخ نجمالدین جعفر بن محمد.
[8]. ر.ک: عقدالدرر فی أخبار المنتظر، یوسف بن یحیی المقدس الشافعی، ص230.
[9]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، ج6، ص320.
[10]. مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، کمالالدین طلحه شافعی، ج2، ص152.
[11]. تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص325.
[12]. الفصول المهمة فی معرفة احوال الائمه، ابن صباغ مالکی، فصل 11، ص281.
[13]. الصواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی، ج2 ص601.
[14]. المسند، احمد بن حنبل، ج3، ص37.
[15]. سنن الترمذی، ج4، ص438؛ سنن ابی داود، ج4، ص106.
[16]. صحیح مسلم، ج1 ص94؛ صحیح البخاری، ج3، ص1272.
[17]. صحیح مسلم ج1، ص95.
[18]. الحاوی للفتاوی، سیوطی، ج2، ص61.
[19]. روح المعانی، ابوالفضل آلوسی، ج18، ص387.
[20]. اصول کافی، ج1، ص979.
[21]. اصول کافی، ج1، صص219 و 220.